به گزارش وبسایت اخبار جهان به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، مهدی پناهی، کارشناس علوم ارتباطات اجتماعی، در یادداشتی به بررسی ابعاد شخصیتی و فعالیتهای سید حسن نصرالله پرداخته است.
در ششم مهرماه، خبر ترور سید حسن نصرالله توسط رژیم صهیونیستی به طور ناگهانی در جهان منتشر شد و پس از گذشت ۱۷۸ روز، در پنجم اسفندماه، پیکر او در مراسم تشییعی بیسابقه به خاک سپرده شد. این واقعه، صحنهای فراموشنشدنی برای عدالتخواهان در سراسر جهان بود تا آرمانهای نصرالله را فریاد بزنند؛ فریادی که دولتهای خائن منطقه و حامیان غربی آنها را به وحشت انداخته است.
محبوبیت و پایداری حزبالله تنها به دلیل دفاع از سرزمین لبنان نبوده است. سید حسن نصرالله به عنوان یک مجاهد بزرگ، با شناخت عمیق از زمانه خود، توانست عظمت خود را به نمایش بگذارد. در دورانی که حقیقت و مرجعیت مورد تردید قرار گرفته و جامعه در دام مدیریت اطلاعاتی گرفتار شده بود، او راهی جدید برای مقاومت ایجاد کرد و توانست مردم را با خود همراه سازد. دورانی که قدرتهای ستمگر جهانی به آشکاری در غزه و دیگر سرزمینهای مقاومت دست به جنایت میزنند و هیچ دولت عربی یا غربی صدایی از خود نشان نمیدهد.
عصر پستمدرن، بشر را در وضعیتی بدون مرجعیت قرار داده است تا بتواند به راحتی به سلطهگری و جنایات خود ادامه دهد؛ شرایطی که در آن نه دین، نه عقل و نه علم به عنوان مرجع نهایی پذیرفته نمیشوند و حقیقت به شکل وارونه به نمایش درمیآید و مردم در ساختارهای تکنولوژی و رسانهای اسیر میشوند. همانطور که کانت و اندیشمندان پس از او بیان کردند، حقیقت امری نسبی و وابسته به تاریخ و اجتماع معرفی میشود؛ تاریخی که با فناوری به آسانی قابل دستکاری است. در چنین وضعیتی، تحلیل فوکو از «حکمرانی اطلاعاتی» به خوبی وضعیت را توصیف میکند: جامعهای که در ظاهر آزاد است، اما در باطن با استفاده از ریزترین اطلاعات مدیریت میشود و در مقابل چشمانش کودکان و زنان توسط صهیونیستها کشته میشوند، اما صدایی از کسی درنمیآید!
نصرالله این وضعیت را به خوبی درک کرد و در مقابل آن، مردم را به صحنه مقاومت آورد. او حزبالله را از یک سازمان صرفاً نظامی به یک نیروی اجتماعی تبدیل کرد؛ مقاومتی که در آن شیعه، سنی و مسیحی نقش دارند. این اجتماعیسازی، همان میراث امام خمینی (ره) و رهبر انقلاب بود که نصرالله در طول ۳۲ سال دبیرکلی خود آن را ادامه داد.
از همان ابتدا، رهبر انقلاب بر این اصل تأکید داشتند: «در جهاد، مردم رکن اصلی هستند.» ایشان در سال ۱۳۷۰ در دیدار با کادر مرکزی حزبالله لبنان به دبیرکل تازه منصوبشده فرمودند: جهاد باید محور اصلی باشد، احتیاط و هوشمندی ضروری است و اعتماد مردم باید جلب شود. شور و هیجان مردم سرمایهای بزرگ است که با گذشت زمان از بین میرود، مگر آنکه سازماندهی و وحدتبخشی بر آن استوار شود.
نصرالله این رهنمود را عملی کرد. او شور و اشتیاق مردم را سرمایهای پایدار دانست و با سازماندهی و ایجاد وحدت، آن را به پایهای محکم برای مقاومت تبدیل کرد. برخلاف احزاب رایج در دنیا که برای کسب قدرت شکل میگیرند، او خدمت به مردم را اصل اساسی قرار داد: تأسیس مدارس، درمانگاهها، صندوقهای قرضالحسنه، توسعه امکانات آب و برق و محرومیتزدایی در جنوب لبنان، همگی گواه این دیدگاه هستند.
در کنار عرصه نبرد، نصرالله از تفکر و اندیشهورزی نیز غافل نبود. او با تأثیرپذیری از شهید صدر و شهید موسوی، آگاهیبخشی به مردم را در اولویت قرار داد تا در صحنه پرآشوب لبنان و خاورمیانه، جامعهای مقاوم و آگاه شکل بگیرد. همچنین، قرائتی منحصر به فرد از ولایت فقیه ارائه داد؛ او اطاعت را تنها در امر و نهی خلاصه نمیکرد، بلکه شناخت اندیشه و کسب رضایت ولی فقیه را مبنا قرار میداد.
در نهایت، نصرالله با شهادت خود وارد تاریخ شد. اما همانطور که رهبر انقلاب فرمودند، این فقدان، عزاداری از جنس عاشوراست: زندهکننده، درسآموز، انگیزهبخش و امیدآفرین. جسم او از میان ما رفت، اما روح، راه و صدای رسا و گویای او همچنان در میان ما زنده است و خواهد ماند.
منبع : باشگاه خبرنگاران جوان


























