به گزارش وبسایت اخبار جهان به نقل از فارس، گروهی از ثروتمندان سیلیکونولی، مأموریت جدیدی را برای ساختن یک نسخه دیجیتالی از خودشان آغاز کردهاند که پس از مرگ نیز باقی بماند.
در سال ۲۰۲۴، ایلان ماسک اعلام کرد که اولین انسان با تراشه مغزی نورالینک توانسته است یک کامپیوتر را با ذهن خود کنترل کند. در ابتدا، بسیاری این رویداد را تنها یک پیشرفت پزشکی میدانستند. با این حال، این اتفاق باعث شد تا یک ایده قدیمی در میان فعالان سیلیکونولی دوباره مطرح شود: اگر مغز میتواند با ماشین ارتباط برقرار کند، آیا امکان انتقال کامل انسان به درون ماشین نیز وجود دارد؟
این ایده که زمانی تنها در داستانهای علمی-تخیلی وجود داشت، اکنون به هدف اصلی گروهی از میلیاردرها تبدیل شده است. آنها سرمایههای خود را در پروژههایی مانند «آواتار دیجیتال»، «بارگذاری ذهن» و «جاودانگی دادهای» سرمایهگذاری میکنند. همزمان، شرکتهایی مانند اترنیم، رپلیکا، هیِراَفتر.ایآی و استوریفایل محصولاتی را برای عموم عرضه کردهاند. این محصولات به کاربران اجازه میدهند تا با استفاده از دادههای شخصی خود، مدلی از خودشان بسازند که پس از مرگشان نیز بتواند به گفتگو ادامه دهد.
به گزارش نشریه آتلانتیک، با وجود اینکه «هیچکس برای جاودانگی دیجیتال آماده نیست»، این بازار در حال رشد است. پیشبینی میشود ارزش صنعت «فناوری پس از مرگ» تا سال ۲۰۳۰ به بیش از ۲۵ میلیارد دلار برسد. انگیزه اصلی پشت این فناوری، میل قدیمی انسان به جاودانگی است که این بار از طریق دادهها و الگوریتمها دنبال میشود.
رویای جاودانگی با ابزارهای دیجیتال
میل به جاودانگی اکنون با استفاده از دادهها و الگوریتمها دنبال میشود. گروهی از ثروتمندان جهان معتقدند که میتوان «خودآگاهی انسان» را به کد کامپیوتری تبدیل کرد. دمیتری ایتسکوف، میلیاردر روس و بنیانگذار پروژه «ابتکار ۲۰۴۵»، هدف خود را «انتقال ذهن انسان به بدنی غیرزیستی تا سال ۲۰۴۵» اعلام کرده است.
در آمریکا نیز، برایان جانسون، بنیانگذار شرکت کرنل، روی ساخت رابطهای مغز-رایانه کار میکند تا «ذهن را به اندازه نرمافزار، شفاف و قابل ویرایش» کند. ایلان ماسک نیز با شرکت نورالینک در همین مسیر حرکت میکند. او گفته است که در آینده میتوانیم با ذهن خود با ماشینها ارتباط برقرار کرده و شاید ذهنمان را در آنها زنده نگه داریم. اگرچه هدف اصلی نورالینک در حال حاضر درمان بیماریهاست، اما هدف نهایی آن، ادغام ذهن انسان با هوش مصنوعی برای جلوگیری از «انقراض شناختی» است.
شرکتهای ارائهدهنده نسخههای دیجیتال پس از مرگ
در سطح عمومی نیز شرکتهای جدیدی به وجود آمدهاند که با استفاده از الگوریتمها، تجربه مرگ را تغییر میدهند. این شرکتها به کاربران وعده میدهند که میتوانند نسخهای دیجیتالی از خود یا عزیزانشان بسازند تا پس از مرگ نیز امکان گفتگو با آنها وجود داشته باشد. شرکت اترنیم با شعار «جاودانگی برای همه»، از دادههای دیجیتال افراد برای ساخت آواتاری استفاده میکرد که شخصیت آنها را در قالب چت یا صدا تقلید کند.
شرکت رپلیکا با بیش از ۱۰ میلیون کاربر، این ایده را توسعه داد. این اپلیکیشن یک همراه مجازی میسازد که با تحلیل مکالمات واقعی، لحن، شوخطبعی و خاطرات کاربر را یاد میگیرد. یک پژوهش در دانشگاه استنفورد در سال ۲۰۲۲ نشان داد که ۴۱ درصد از کاربران رپلیکا، «پیوند عاطفی قابلتوجهی» با آواتار خود برقرار کردهاند. تجربه مشابهی در «پروژه دسامبر» نیز مشاهده شد؛ در این پروژه به کاربران اجازه داده میشد با استفاده از مدلهای زبانی با نسخهای از عزیزان فوتشده خود صحبت کنند. این تجربه باعث شد مرز میان واقعیت و خاطره برای کاربران کمرنگ شود.
اقتصاد مرگ دیجیتال و سرمایهگذاریهای کلان
در سطحی دیگر، شرکتهایی مانند نکتوم به دنبال «بارگذاری ذهن» به معنای واقعی آن هستند. این شرکت ادعا کرد که میتواند مغز انسان را با روشهای شیمیایی حفظ کند تا در آینده امکان اسکن و بازسازی دیجیتالی آن فراهم شود. هرچند منتقدان این ادعا را «غیراخلاقی و فاقد پشتوانه علمی» میدانند، اما سرمایهگذاران همچنان به این حوزه پول تزریق میکنند.
بر اساس تحقیقات گلوبالدیتا، تنها در سال ۲۰۲۳، بیش از ۱.۲ میلیارد دلار سرمایه در زمینه فناوریهای «حافظه و مغز دیجیتال» سرمایهگذاری شده است. همزمان، اقتصاد مرگ دیجیتال به یک صنعت میلیارد دلاری تبدیل شده است. برای مثال، شرکت استوریفایل نسخههای تعاملی از افراد مشهور میسازد تا پس از مرگشان به پرسشها پاسخ دهند. اما منتقدان هشدار میدهند که این «جاودانگی مصنوعی» میتواند مشکلات جدیدی مانند آسیبهای روانی، سوءاستفاده از دادهها و جعل هویت ایجاد کند.
چالشهای حقوقی و فلسفی جاودانگی دیجیتال
قوانین فعلی برای مقابله با این پدیده جدید آماده نیستند. در بیشتر کشورها، وضعیت مالکیت دادههای افراد پس از مرگ مشخص نیست. برای مثال، اگر آواتار دیجیتال یک فرد به صورت مستقل به فعالیت خود ادامه دهد، آیا خانواده او حق خاموش کردن آن را دارد؟
کارشناسان هشدار میدهند که «هویت دیجیتال پس از مرگ» ممکن است در آینده به یک دارایی تجاری تبدیل شود. این مسائل باعث ایجاد بحثهای حقوقی جدیدی مانند «حقوق دیجیتال متوفی» شده است. علاوه بر این، یک پرسش فلسفی مهم وجود دارد: آیا «خودآگاهی» قابل کپی کردن است؟ پیشرفتهترین مدلهای هوش مصنوعی امروزی تنها الگوهای گفتار و رفتار انسان را تقلید میکنند و توانایی بازسازی تجربه زیسته یا آگاهی را ندارند. همانطور که اخبار جهان یادآور شد: «آنچه ما بازمیسازیم، سایهای از انسان است، نه خود انسان.»
با این وجود، میل انسان به غلبه بر مرگ آنقدر قوی است که بسیاری ترجیح میدهند در این مرز میان واقعیت و خیال باقی بمانند. برای سرمایهداران سیلیکونولی، جاودانگی یک پروژه مهندسی است، نه یک وعده مذهبی.
ممکن است جاودانگی دیجیتال در آینده به واقعیت نزدیکتر شود، اما در حال حاضر، این پدیده بیشتر نشاندهنده تلاش انسان برای کنترل مرگ است؛ تلاشی که حتی با ثروتهای میلیاردی نیز موفقیت آن تضمین نشده است. در نهایت، نویسنده گاردین پس از گفتگو با آواتار یک فرد فوتشده نوشت: «فناوری به ما اجازه میدهد با مردگان حرف بزنیم، اما هنوز کسی یاد نگرفته است چگونه با جاودانگی زندگی کند!»
منبع: فارس



























