از کنسرسیوم نفت تا کنسرسیوم اورانیوم؛ مسئله اصلی «ایران قوی» است
28 مرداد 1404 – 14:50
اخبار جهان — امروز پس از 72 سال از کودتای 28 مرداد 1332 و دو ماه پس از حمله اسرائیل و آمریکا به خاک ایران، به نظر میرسد که هدف قدرتهای غربی صرفاً تغییر چهرههای سیاسی نبوده است بلکه تلاش آنها معطوف به جلوگیری از قدرتگیری بیشتر کشورها است و اینکه ابزارهای اقتصادی و انرژی را در اختیار خود نگه دارند.
در قاب تاریخی، نقش آمریکا در تغییر مسیر ایران در دهههای گذشته از اهمیت بالایی برخوردار است. ملی شدن صنعت نفت ایران که با قیام مردمی تحت رهبری دکتر محمد مصدق آغاز شد، تهدیدی برای منافع نفتی غربیها به حساب میآمد. با این رویکرد، غربیها به اقدامات مختلفی برای بازگرداندن وضع موجود و حفظ نفوذشان روی نفت ایران روی آوردند.
شامگاهان نزدیک به رویدادهای سالهای 1332، روابط ایران و آمریکا به طور جدی تحت تأثیر بحران نفت و منافع غربیها قرار داشت. در نتیجه این زمینهها، کشورها و در رأس آنها بریتانیا و آمریکا به طراحی و اجرای طرحهایی برای بازگرداندن شرایط سابق روی آوردند تا از گسترش استقلال اقتصادی ایران جلوگیری کنند. سپس در سالهای پس از کودتا، ساختارهای قراردادی جدیدی برای نفت ایران شکل گرفت که به حضور شرکتهای خارجی و تقلیل قدرت تصمیمگیری دولت ایران در حوزه نفت انجامید.
قرارداد کنسرسیوم نفتی که در پاییز سال 1333 به تصویب مجلس ایران رسید، با وجود ابعاد ظاهراً قراردادی، به نوعی به حاکمیت ایران خدشه وارد میکرد و مادههای آن امکان فراموشی برخی اختیارات ملی را فراهم میکرد. این قرارداد اعضای کنسرسیوم را از کشورهای انگلیس، آمریکا، فرانسه و هلند میدانست و به رغم تصدیق مالکیت ایران بر داراییهای نفتی در ظاهر، اختیار عملی برای مدیریت و تصمیمگیری را به دست کنسرسیوم میسپرد. علاوه بر این، معافیتهای مالیاتی برای شرکتهای خارجی و برخی بندهای دیگر از حوزه اقتدار دولت را پشت سر میگذاشت و به طور نیمهمخفی حاکمیت ملی را به سطحی پایینتر از کنترل کنسرسیوم تقلیل میداد.
برخی مورخان و نویسندگان میدان نفتی جهان، این کنسرسیوم را به اوج نقشی میدانند که غرب برای حفظ منافع نفتی در دهههای بعدی دنبال میکرد. با وجود ادعای حفظ برخی حقوق ایران، واقعیت این بود که ابزار اصلی قدرت، در اختیار کنسرسیومی قرار گرفت که به جای کشور میزبان، تصمیمگیری درباره فروش و استخراج نفت را در دست داشت. این الگو بعدها در سالهای مختلف به عنوان زمینهای برای بکارگیری در دیگر کشورها در دوره جنگ سرد مطرح شد و به عنوان نمونهای برای بازگرداندن ثبات در نظامهای نفتی جهان به کار گرفته شد.
امروز و در پرتو این وقایع تاریخی، به نظر میرسد که هدف آمریکاییها و متحدانشان صرفاً واکنش به تغییرات داخلی نبوده است بلکه نگرانی اصلی آنها جلوگیری از قدرتگیری مستقل و تسهیل خروج ابزار قدرت از دست دولتهاست؛ چه ابزار نفت باشد و چه فناوریهای دیگر؛ و این نکته در سالهای اخیر نیز تکرار شده است تا تأکید کند که نفت و انرژی میتوانند به دستاوردی استراتژیک برای کشورهای مستقل بدل شوند یا به ابزار نفوذ در مسیر سیاستهای جهانی تبدیل شوند.
انتهای خبر



























